دو روزگیم، بیمارستان آتیه
سلام، بالاخره بابا جونم بعداز مدتها فرصت کرد وبلاگ منو راه بندازه و قول داده چون وقتش خیلی کمه، هر از گاهی فقط عکسامو اینجا بذاره. تا بعد...